قرآن
دنیا را هوس و بازی می خواند:
«وَ
مَا الحیوةُ الدُّنیا إلاَّ لَعِبٌ وَ لَهوٌ وَ لَلدّارُ الاخِرَةُ خَیرٌ
لِلَذَّینَ یَتَّقونَ اَفلا تَعقلُون»[1]
دنیا
جز بازیچه ي کودکان و هوسرانی بی خردان هیچ نیست. بدرستی که خانه ي آخرت برای اهل
تقوی نیکوتر است. آیا در این گفتار فکر نمی کنید؟!
«وَ
ما هذِهِ الحَیوةُ الدُّنیا الاّ لَهو وَ لَعب وَ انَ الدّارَ الاخِرَةَ لهِیَ
الحَیَوانُ لَو کانوا یَعلَمُون»[2]
زندگانی
دنیا، اگر برای پرستش پروردگار و قرب به او نباشد، هوس و بازیچه ای بیش نیست،
زندگانی حقیقی در آخرت است. حیات آنجا جاودانه و نعمتش بی رنج و زوال است، البته
اگر مردم بدانند.
«اِعلَمُوا
اَنِّما الحَیوةُ الدُّنیا لَعِب وَ لَهو وَ زینَةٌ وَ تَفاخرٌ بَینَکم وَ تکاثُرٌ
فی الاموال وَ الأولادِ و...»[3]
ای
مردم بدانید که زندگانی دنیا در حقیقت بازیچه و لهو و هوسرانی و آرایش و تفاخر و
خودستائی با یکدیگر، و حرص افزودن مال و فرزندان است.
از
دید امام صادق (علیه السلام) سیمای دنیا چنین است:
«زندگی
دنیوی همچون نقشی است که سر آن تکبّر، چشم آن حرص، گوشش طمع، زبانش ریاء، دست آن
شهوت، پایش عُجب و خودپسندی، قلبش غفلت، رنگش فنا و نتیجه و آینده ي آن زوال و
نیستی باشد. پس کسی که آن را دوست بدارد، به دام تکبر، آز، طمع، شهوت، خودپسندی و
غفلت خواهد غلتید و سرانجامش آتش دوزخ است.»[4]
ریشه،
کلمه دنیا «دنی» (پستی) است و از نظر اهل معرفت هر چیزی که انسان را از یاد خدای
تعالی و راه او باز دارد، دنیاست.
چنانکه
خواجه عبدالله انصاری فرمود:
«این
حیات دنیا چونان باد است، تا بنگری از دست رفته است، و همچون خنده ي دیوانگان و
گریه مستان دیوانه، بی شادی خندد و بی اندوه بگرید. اگر ذّل مرگ نبود، همانا از
اطراف عالم، آواز «انا ربُّکُم الأعلی» بر می آید.»[5]
«مجو
درستی عهد از جهان سست بنیاد که
این عجوزه عروس هزار داماد است»
امام
علی «ع» دنیا را چنین می بیند:
«این
جهان همچون سایه، سبک و تیره و ناپایدار است. دنیا در نظر صاحبدلان به سایه ای
ماند، که با همه فروغ و فریب، تیره رنگ، و یا همه ي استقامت و قرار، ناپایدار و بی
درنگ است، بر کسی نپاید و با کسی نیاساید».
دنیای
دنی دیری است که به مثال عروسان، خود را آراسته و بر طارم طرّاری نشسته است و بر
انسان حدیث بی وفائی باز می خواند، و می گوید:
«من
چون تو هزار عاشق از غم کشته ام»
پي نوشت
ها: